جدول جو
جدول جو

معنی عمر کوفی - جستجوی لغت در جدول جو

عمر کوفی
(عُ مَ رِ)
ابن ابراهیم بن محمد بن محمد بن احمد بن علی بن حسین بن علی بن حمزه بن یحیی بن حسین علوی کوفی بغدادی زیدی، مکنی به ابوالبرکات. فقیه و محدث و مفسر و مقری و لغوی و ادیب و نحوی بود که نسبش به امام علی بن ابی طالب (ع) می رسد. وی در سال 442 ه. ق. در کوفه متولد شد و در این شهر و در بغداد تحصیل علم کرد، سپس به بلاد شام سفر کرد و زمانی در دمشق و حلب سکونت اختیار کرد و در هفتم شعبان سال 539 ه. ق. درگذشت. او راست: شرح اللمع ابن جنی، در نحو. (از معجم المؤلفین و الاعلام زرکلی). رجوع به مآخذ ذیل شود:المنتظم ج 10 ص 112. میزان الاعتدال ج 2 ص 249. انباءالرواه ج 2 ص 324. البدایه ج 12 ص 219. نزههالالباء ص 478. لسان المیزان ج 4 ص 280. بغیهالوعاه ص 359. شذرات الذهب ج 4 ص 132. طبقات المفسرین ص 26. تاج التراجم ص 35. کشف الظنون ص 1562. اعیان الشیعه ج 2 ص 216
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زُ فَ)
نعمان بن ثابت بن المرزبان الکوفی الفارسی، یکی از شاگردان ابوحنیفه است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).... و نیز نام جماعتی است. که یکی از آنها از اصحاب ابوحنیفه است. (منتهی الارب) (آنندراج) :
بوحنیفه گرچه بود اندر شریعت مقتدا
کس نشست از آب منسوخی سخنهای زفر.
سنائی
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ رِسَ)
ابن محمد بن حمد بن خلیل سکونی، مکنی به ابوعلی. وی مقری و از فقهای مالکیه و اصل او از اشبیلیه بوده است. وی در تونس سکونت گزید و به سال 717 ه. ق. درگذشت. او راست: 1- الاربعین مسأله فی اصول الدین علی مذهب اهل السنه. 2- التمییز لما أودعه الزمخشری من الاعتزالات فی تفسیر الکتاب العزیز. 3- لحن العوام فیما یتعلق بعلم الکلام. 4- المنهج المشرق فی الاعتراض علی کثیر من اهل المنطق. (از الاعلام زرکلی). رجوع به مآخذ ذیل شود: نیل الابتهاج، نفح الطیب ج 2 ص 1150، کشف الظنون ج 2 ص 1482 و هدیه العارفین ج 1 ص 788
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ رِ دُ لَ)
ابن عبدالعزیز بن ابی دلف. پنجمین تن از بنی دلف است که در کردستان حکومت میکردند. وی بسال 280 ه. ق. بحکومت رسید و در سال 281 ه. ق. اصفهان و نهاوند را نیز ضمیمۀ قلمرو خود کرد. و به سال 285 ه. ق. به دست حکام عباسی سلسلۀ ایشان منقرض گشت. (از طبقات سلاطین اسلام ص 113)
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ رِ نَ سَ)
ابن محمد بن احمد بن اسماعیل نسفی، مکنی به ابوحفص و ملقب به نجم الدین. مفسر، ادیب، مورخ و فقیه حنفی. وی به سال 461 ه. ق. در نسف متولد شد و بسال 537 ه. ق. در سمرقند درگذشت. مصنفات و تألیفات او را در حدود یکصد عدد نوشته اند که از آن جمله است: 1- الاشعار بالمختار من الاشعار، در بیست جزء. 2- لا اکمل الاطول، در تفسیر. 3- تاریخ بخارا. 4- التیسیر فی التفسیر. 5- طلبهالطلبه. 6- العقائد. 7- القند فی علماء سمرقند. 8-قیدالاوابد. 9- منظومۀ خلافیات در فقه. 10- المواقیت. (از الاعلام زرکلی از الفوائد البهیه ص 149، و الجواهر المضیئه ج 1 ص 394، و لسان المیزان ج 4 ص 327)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن حمزه بن عبدالله بن اسدی کوفی. مشهور به کسائی و مکنی به ابوالحسن. مقری و تجویددان و لغوی و نحوی و شاعر. رجوع به کسائی شود
ابن حسن کوفی. مکنی به ابوالشعثاء. محدث بود و از حفص بن غیاث روایت کرد. و نیز رجوع به ابوالشعثاء (علی بن...) شود
ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی میثمی شود
لغت نامه دهخدا
نام کوهی در هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی